بازينو
ديروز بالاخره فرست شد وتونستيم ببريمت شهربازي آخه بابا خيلي وقته بهت قول داده بود ولي موقع امتحاناتش بود ووقت نداشت واولين فرستي كه امتحانش تموم شد دختر گلش و برد بازينو خيلي باحال بود به مامانم كلي خوش گذشت اخه ميدوني كه مامان هنوز در كودك درونش گير كرده. يه سري بازيا روباهم سوار شديم ومامان هيجان ميدادو تو كلي ذوق ميكردي بابايي هم خدايي كم نذاشت وگفت هرچي دوست داريد سوار شيد وتقريبا80-90% بازيارو سوار شدي چند تا عكس خوشكلم از دخي نازم انداختم كه ميزارم... دوست داريم وماهم از شادي تو گلمون شاديم راستي مامان يه خرسم برات خريدم.خرس مستربين چون خيلي دوست داشتي ويه خرس داشتي سفيد كه آنقدر بقل كردي ...
نویسنده :
مامان پریسا
15:31